پژوهشى پيرامون روايت «نزول قرآن بر هفت حرف»(2)

پدیدآورسیدرضا مؤدب

نشریهنامه مفید

شماره نشریه3

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیابلیس

share 3395 بازدید
پژوهشى پيرامون روايت «نزول قرآن بر هفت حرف»(2)

سيد رضا مؤدب

موضوع تحقيق، بررسى روايت نزول قرآن بر هفت حرف در جوامع حديثى شيعه (انّ القرآن نزل على سبعة احرف) مى‏باشد. اين روايت در جوامع حديثى اهل سنت نيز به تواتر نقل شده است. علماى اهل سنت مدعى صحت طرق و تواتر روايت مذكور هستند.
قول به سبعه لهجات در تفسير احرف سبعه با تمام محاسن و تأييدى كه از ناحيه بعضى روايات انجام مى‏گيرد، از جهاتى خدوش است. آية الله خوئى در كتاب «البيان فى تفسير القرآن»(46) به آن اشاره مى‏نمايد و آنها را مى‏توان چنين بيان نمود.
الف: تنافى با روايتى كه بيان مى‏دارد قرآن به لغت قريش ـ يعنى لهجه قريش ـ نازل شده است و حتى عمر، ابن مسعود را از قرائت «حتى عين» منع نمود و رواياتى مانند «نزل القرآن بلسان قريش» از قتاده و ابن عباس و روايتى از عمر و عثمان از پيامبر «القرآن نزل بلغة قريش» و يا قتاده از ابى‏اسود: «نزل القرآن بلسان الكعبين» يعنى كعب بن عمر و كعب بن لوى.(47)
ب: تنافى با رواياتى كه اشاره به اختلاف در جوهر لفظ دارد، نه در كيفيت اداى كلمات و حروف؛ مانند روايت شماره سوم از منابع شيعه كه صفار از ـ زراره و امام باقر(ع) نقل مى‏كند: «تفسير القرآن على سبعة احرف» يعنى تفسير قرآن بر هفت حرف مى‏باشد و مواردى از آن روشن شده و مواردى را تنها ائمه(ع) مى‏دانند و هنوز روشن نشده است.
ج: تنافى با گوياترين روايت در مسأله كه اختلاف عمر با هشام بن حكيم در قرائت بود و هر دو آنها از قريش بودند و اختلاف لهجه با هم نداشتند، تا روايت بر اختلاف لهجه حمل گردد.
د: لازمه اين قول ـ يعنى حمل روايت بر اختلاف لهجه ـ اين است كه قرائت قرآن بر لهجه‏هاى گوناگون و حداقل سبعه صحيح باشد و اگر در نماز قرائت شد، نماز باطل نگردد، در حالى كه خلاف سيره قطعيه جميع مسلمانان است.(48)

سبعه بطون

يكى ديگر از اقوال در مسأله اين است كه مقصود از سبعة احرف، بطون هفتگانه است. و واژه هفت هم بيان كثرت باشد كه هر آيه از جهت معنى ممكن است وجوهى را متحمل باشد؛ اگر چه آن معنى ممكن است بر مردم مخفى مانده باشد. لكن امام معصوم(ع) آن وجوه و بطون را مى‏داند و بر طبق آن فتوا مى‏دهد. بر اين معنى مى‏توان روايت اول و سوم منقول از جوامع حديثى شيعه را شاهد گرفت كه ذكر آنها گذشت.
الف: صدوق: .... پيامبر(ص) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. كمترين چيز براى امام اين است كه بر هفت وجه فتوا بدهد.(49)
ب: صفار: ـ امام باقر(ع) فرمود: تفسير قرآن بر هفت حرف مى‏باشد.(50)
ج: در روايت: اخرج ابونعيم فى الحليله عن ابن مسعود قال: ان القرآن انزل على سبعه احرف ما منها حرف الاّ و له ظهر و بطن و ان على بن ابى طالب عنده من الظاهر و الباطن.(51)

«وجه بطلان آن»

قول به سبعه بطون به هيچ وجه با مهمترين روايت در بحث كه مربوط به مخاصمه عمر و هشام بن حكيم بوده است، قابل جمع نيست؛ چون اختلاف آنها در قرائت و لفظ بود نه در معنى.

«لغات فصيحه»

برخى گفته‏اند منظور از سبعه احرف، لغات سبعه فصيح است كه عبارتند از لغت قريش، هذيل، هوازن، يمن، كنانه، تميم و ثقيف و اين قول منسوب به بيهقى و صاحب قاموس است.(52)

«وجه بطلان آن»

اين قول نيز با روايت معروف اختلاف هشام بن حكيم و عمر تنافى دارد كه هر دو از قريش بودند و طبق قاعده نبايد اختلافى داشته باشند و اين قول ادعاى بدون دليل و مدرك است، چنانكه با روايت نزول قرآن به لغت قريش تعارض دارد.(53)

«معانى متقاربه»

بعضى معتقدند كه مراد از سبعه احرف، يعنى سبعه أوجه از معانى متقارب و قريب به هم كه به الفاظ مختلف باشد كه در نتيجه تبديل كلمه به مرداش جايز است؛ اما در صورتى كه اصل مراد حفظ شده باشد و آيه رحمتى تبديل به آيه عذاب نگردد و آيه عذابى تبديل به آيه رحمت نشود. شاهد بر اين معنى رويات ذيل است:
ابّى بن كعب: پيامبر(ص) فرمود:
اى ابّى من مورد قرائت قرآن قرار گرفتم بر يك حرف و دو حرف و سه حرف تا اينكه به هفت حرف رسيد و سپس فرمود: هيچ كدام از آنها نيست مگر اين كه شافى و كافى است، در صورتى كه گفتى: «سميعا عليما» به جاى «عزيزا حكيما» و هنگامى كه آيه عذابى به رحمت و آيه رحمتى به آيه عذاب تبديل نگرديده است.(54)
مطابق اين وجه ـ يعنى «معانى متقاربه» ـ ممكن است كلمات ذيل جايگزين شود:
الف: ادريس به جاى اِل ياسين در آيه «سلام على ال ياسين» (صافات / 130).
ب: ذهب به جاى زخرف درآيه «أو يكونَ لكَ بيتَ من زُخرف» (اسراء / 93).
ج: صوف به جاى عهن در آيه «كالعِهنِ المنفوش» (قارعه / 5)

«بطلان اين وجه»

وجه «معانى متقارب» از جهاتى باطل است كه به آنها اشاره مى‏شود:
1ـ توقيفى بودن كلمات قرآن هر كدام جايگاهى خاص دارند و فصاحت و بلاغت قرآن هم در همين جايگاه فعلى كلمات است.
2ـ اين احتمال موجب هدم اساس قرآن و موجب نفى اعجاز آن مى‏شود.
3ـ اين وجه با اين آيه از قرآن منافات دارد كه مى‏فرمايد: «قل مايكون لى أن اُبدّلهُ من تلقاء نفسى اِنْ أبتّعُ الاّ ما يوحى الىَّ انّى اخاف ان عصيتُ ربّى عذاب يوم عظيم» (يونس / 15).
خداوند در اين آيه مى‏فرمايد: «وقتى آيات روشن ما برايشان تلاوت شود، كسانى كه اميد به بقاى ما ندارند مى‏گويند قرآنى غير از اين بياور يا آن را تغيير بده. بگو من حق ندارم قرآن را از پيش خود تغيير دهم. من جز آنچه به من وحى شود پيروى نمى‏كنم. من اگر نافرمانى پروردگار را كنم. از عذاب روز بزرگى مى‏ترسم.»
4ـ با روايتى كه در تبيان در مورد تعليم پيامبر براء بن عازب را منافات دارد كه فرمود: واژه و كلمه «رسول» را موضع «نبى» در دعا قرار ندهد در آن جمله [و نبيك الذى ارسلت]. و چون تغيير دعا مشكل است، تغيير كلمات قرآن نهى بيشترى دارد.(55)

«ابواب سبعه»

مقصود از روايت، احرف سبعه، ابواب سبعه است كه قرآن از آنها نازل شده است و آن منع و امر، حلال و حرام، محكم و متشابه و امثال شاهد اين وجه دو روايت ذيل است:
الف: ابن مسعود از پيامبر(ص): كتاب اول از باب واحد و بر حرف واحد نازل شد و قرآن بر هفت باب و بر هفت حرف كه آنها منع و امر، حلال و حرام، محكم و متشابه و امثال.(56)
ب: ابى قلابه: به من رسيده كه پيامبر(ص) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. امر و منع ترغيب و ترهيب، جدل و قصص و مثل.(57)

«بطلان وجه ابواب سبعه»

اين وجه نيز از جهاتى مورد خدشه واقع شده است:
1ـ تعارض با روايت ابى كريب به اسناد از ابن مسعود، كه پيامبر(ص) فرموده است: قرآن بر پنج حرف نازل شده است: حلال، حرام، محكم، متشابه و امثال.(58)
2ـ رويات دال بر ابواب سبعه مضطرب است؛ چون در مفاد آن، منع و حرام، معناى واحدى دارد و در قرآن موارد ديگرى است كه داخل ابواب سبعه نشده است؛ مانند معاد قصص و معارف.
3ـ اختلاف در معانى قرآن بر هفت حرف، با روايات دال بر توسعه بر امت كه قبلاً گذشت، مناسبت ندارد؛ چون آنها تمكن بر يك وجه هم نداشتند.

اختلاف در قرائات

در اين وجه به وجوه اختلاف در قرائات اشاره شده است كه به هفت شكل متصور است:
1ـ تغيير حركت بدون تغيير در معنى و صورت؛ مانند «هُنّ اطهر لكم» به ضم و فتح اطهر.
2ـ تغيير معنى به وسيله تغيير اعراب بدون تغيير در صورت؛ مانند «ربّنا باعد بين اسفارنا» به شكل امر و ماضى.
3ـ تغيير معنى به وسيله حروف بدون تغيير در صورت؛ مانند «كيف ننشزها» به شكل زاء و راء.
4ـ تغيير صورت بدون معنى؛ مانند «كالعهن المنفوش» و «الصوف المنفوش».
5ـ تغيير صورت و معنى «طلح منضود» و «طلع منضود».
6ـ تقديم و تأخير در آيه «جاءت سكرة الموت بالحقّ» و «سكرة الحق بالموت».
7ـ زيادت و نقصان؛ مانند «حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى» و صلاة العصر و مانند: «امّا الغلام فكان أبواه مؤمنين» و كان كافرا.(59)

فصل چهارم:

بررسى روايت متعارض در مسأله

در فصل چهارم به بررسى روايت يا رواياتى كه در جوامع حديثى شيعه نقل شده و با روايت «احرف سبعه» متعارض است مى‏پردازيم. برخى از علماى شيعه روايت نزول قرآن را بر هفت حرف قبول ندارند و آن را به جهات ذيل مردود مى‏دانند:
1ـ تعارض با رويات صحيحه از امام صادق(ع): كلينى از حسين بن محمد از على بن محمد از وشاء از جميل بن دراج از محمد بن مسلم از زرارة از امام جعفر صادق(ع): قرآن واحد است و از نزد واحد نازل شده و لكن اختلاف از ناحيه روايان آمده است.(60)
2ـ تعارض با روايت ديگرى از امام صادق(ع) كه روايت چنين است: كلينى از على بن ابراهيم از پدرش از ابن ابى عمير از عمر بن اُذينه از فضيل بن يسار: به ابى عبدالله گفتم: مردم مى‏گويند: قرآن بر هفت حرف نازل شده. پس حضرت فرمود: «كذبوا»؛ دروغ مى‏گويند دشمنان خدا، قرآن بر حرف واحد و از نزد واحد نازل شده است.(61)
با وجود روايت متعارض كه در سند آن‏ها بزرگان حديث مانند زراره و محمد بن مسلم و جميل بن دراج و ...آمده است و مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى آن را ثبت نموده است، توجيه روايت سبعه احرف مشكل خواهد بود و در مقام تعارض، اولويت با روايت صحيحه از امام صادق(ع) است كه نزول قرآن بر هفت حرف را انكار مى‏كند.

جمع بندى و نتيجه:

با توجه به اينكه نظر مشهور شيعه اين است كه قرآن و قرائات دو حقيقت متمايز از هم هستند و قرآن متواتر ولى قرائات سبعه متواتر نيست، گرچه مورد تأييد است و قرائت آن جايز و در قرائت آنها ترخيص داده شده، و با توجه به اين كه روايت صحيحه از امام صادق(ع) وجود دارد كه مى‏فرمايد: «انّ القرآن واحد نزل من عند واحد و لكنّ الاختلاف بجيى‏ء من قبل الرواة»؛ يعنى قرآن واحد و از نزد واحد صادر و نازل شده و اختلاف از ناحيه روات ايجاد شده است، كه به عنوان روايت متعارض ذكر آن گذشت، دو راه وجود دارد:
1ـ طرد روايت «احرف سبعه» در صورت صحت سند به جهت معارضه با روايت صحيحه آنچنانكه حضرت آية الله خوئى(62)، اين معنى را قبول نموده است، و احتمال بر اينكه روايت احرف سبعه ممكن است مجهول باشد.
2ـ حمل روايت «احرف سبعه» بر دو معناى ذيل:

الف: اختلاف در قرائات

ب: سبعه لهجات

كه شرح هر يك از آنها گذشت و در آن صورت ممكن است كه روايت منقول از امام صادق(ع) را حمل بر اين كنيم كه ناظر بر تفسير قرآن بر غير وجه مجاز آن است. در اين صورت موجب خروج قرآن از نص اصلى مى‏گردد كه حضرت فرمود: «كذبوا اعداء الله»؛ يعنى دشمنان خدا دورغ مى‏گويند. شكل دوم به جهت ضعف اسناد، خصوصا آنچه در جوامع حديثى شيعه هست، قابل بحث است.

پی نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج 92، ص 49، روايت 10 باب 7 و مستدرك الوسائل، 17، ص 305.
2- النشر فى القرائات العشر، ابن جزرى، ج 1، ص 21.
3- الاتقان فى علوم القرآن، جلال الدين سيوطى، ج1، ص 78.
4- ابويعلى. احمد بن على بن مثنى تميمى موصلى، وى دو مسند، صغير و كبير داشته متوفى 307 در كتاب الرسالة المستطرقه، ص 53ـ54.
5- برهان زركشى، ج 1، ص 211. ابوحاتم محمد بن حيان بستى از محمدثان بزرگ متوفى 354.
6- برهان زركشى، ج 1، ص 212. (لم يأت فى معنى هذا السبع نص و لا اثر و اختلف الناس فى تعيينها).
7- برهان زركشى، ج 1، ص 212.
8- عن صحيح البخارى، حدثنا سعيد بن عفير قال حدثنى الليثه قال حدثنى عقيل عن ابن شهاب قال حدثنى عروة بن الزبير، ان المسوربن مخرمه و عبدالرحمن بن عبدالقارى حدثاه انهما سمعا عمر بن الخطاب يقول سمعت هشام بن حكيم يقرأ سورة الفرقان فى حياة رسول الله(ص) فاسمعت لقراءته فاذا هر يقرأ على حروف كثيرة لم يُقرئنيها رسول الله(ص) فكدتُ أساورهُ فى الصلاة فتبصرت حتى سلم فلبّبته بردائه فقلتُ من قراك هذه السورة التى سمعتك تقرأ قال اقراَئنيها رسول الله(ص). فقلت كذبتَ فان رسول الله(ص) قد اقرائنيها على غير ما قرأت، فانطلقت به أقوده الى الرسول الله(ص) فقلت أنى سمعت هذا يقرأ بسورة الفرقان على حروف لم تُقرئنيها فقال رسول الله (ص): ارسله اقراء يا هشام فقرا عليه القراءة التى سمعته يقرأ، فقال رسول الله(ص) كذلك انزلت ثم قال اقراء يا عُمَرُ فقرأت القراءة التى أقرانى فقال رسول الله(ص): كذلك انزلت، انّ هذا القرآن انزل على سبعة احرف فاقرؤا ما تيسرمنه. صحيح بخارى، ج6، ص228 و صحيح مسلم، ج2، ص 202 و تفسير طبرى، ج1، ص 10 و مسند احمد، ج 1، ص 24.
9- انّ رسول الله(ص) قال: اقرأنى جبرئيلُ(ع) على حرف فراجعته فلم ازل استزيده فيزيدنى حتى انتهى الى سبعة احرف. قال ابن شهات. بلغنى ان تلك السبعه الاحرف انما هى فى الامر الذى يكون و احدا لا يختلف فى حلال و حرام. (صحيح مسلم، ج 2، ص 202).
10- عن ابى بن كعب: قال رسول الله «يا اُبّى أنى اقرئت القرآن على حرف و حرفين و ثلاث حتى بلغت سبعة احرف. (سنن ابى داود، ج 2، ص 102.
11- عن ابى بن كعب: ان رسول الله(ص) لقى جبرئيل فقال له انّى بعثت الى امة اميين منهم العجوز والشيخ الكبير و الغلام و الجاريه و الرجل الذى لم يقرأ كتابا قط قال يا محمد ان القرآن انزل على سبعه احرف (سنن ترمذى، ج 5، ص 194).
12- عن عبدالله بن مسعود قال: قال رسول الله: انزل القرآن على سبعه احرف لكل منها ظهر و بطن و لكل حرف حد و لكل حد مطلع. (تفسير الطبرى، ج 1، ص 9).
13- قال قلت لابى‏عبدالله(ع) ان الاحاديث تختلف عنكم قال(ع): ان القرآن نزل على سبعة احرف و ادنى ما للامام ان يفتى على سبعة وجوه ثم قال هذا عطاءنا فامنن او امسك بغير حساب. (بحارالانوار، ج 92، ص 49 روايت 10، باب 7، و بحارالانوار، ج92، ص83، و روايت 13 باب 8 خصال صدوق، ج1، ص83، ج 2، ص 10، و مستدرك الوسائل، ج 17، ص 305).
14- قال رسول‏الله(ص) أتانى آت من الله فقال: ان الله يأمرك ان تقرأ القرآن على حرف واحد فقلت يا رب وسع على امتى فقال ان الله يأمرك ان تقرأ القرآن على سبعه احرف. (بحارالانوار، ج 82، ص 65. روايت 55 و خصال صدوق، ج 2، ص 12 و وسائل الشيعه، ج 4، ص 822.)
15- عن الامام ابى جعفر الباقر(ع) قال تفسير القرآن على سبعة احرف. (بحارالانوار، ج92، ص 98، روايت 65 باب 8 و بصائر الدرجات، ص 196).
16- عن الامام امير المؤمنين (ع) أنزل القرآن على سبعة اقسام كل منها شاف كاف و هى امر و جزر و ترغيب و ترهيب و جدول و قصص و مثل (بحارالانوار، ج93، ص97، باب 128).
17- معجم رجال الحديث. آية الله خوئى، واژه محمد بن يحيى صيرفى.
18- معجم رجال الحديث. آية الله خوئى. واژه محمد بن يحيى صيرفى.
19- معجم رجال الحديث. آية الله خوئى. واژه احمد بن هلال.
20- فهرست شيخ طوسى و معجم رجال الحديث آية‏الله خوئى. بقوله عن الشيخ الطوسى كان غالبا متهما فى دينه.
21- معجم رجال الحديث آية‏الله خوئى، لاينبعى الاشكال فى فساد الرجل من جهة عقيدته بل لايُبعد استفادة أنه لم يكن يتدين بشى و من ثم كان يظهر الغلو مرة و النصب مرة اخرى و مع ذلك لا نهميا ذلك، اذ لا أثر لفساد العقيدة او العمل فى سقوط الرواية عن الحجية بعد وثاقة الراوى و الذى يظهر من كلام النجاشى بقوله صالح الرواية، أنه فى نفسه ثقة، فالمتحصل ان الظاهر ان احمد بن هلال ثقه.
22- معجم رجال الحديث آية الله خوئى و تفصيل طبقات الرواة واژه عيسى بن عبدالله.
23- پيشين.
24- پيشين.
25- مجمع البيان، سورة الحج آيه 11.
26- مفردات راغب واژه حرف.
27- معجم مقاييس اللغة، احمد ابن فارس 2/42.
28- برهان زركشى 1/213.
29- الكشاف عن حقائق غوامض التزيل، جارالله زمخشرى، ج 2، ص 146، (طبع مصر).
30- تفسير مجمع البيان، سوره حج، آيه 11.
31- برهان زركشى، ج 1، ص 212.
32- تاريخ قرآن كريم، دكتر محمد باقر حجتى، ص 256.
33- تاريخ قرائت قرآن، ترجمه دكتر محمد باقر حجتى، ص 46.
34- ابن جزرى در النشر فى القرائات العشر، ج 1، ص 43 و تاريخ قرائات قرآن كريم. ص 46 ترجمه دكتر سيد محمد باقر حجتى.
35- الكافى فى الاصول، كتاب فضل قرآن، باب النوادر، حديث 13 و الوافى فيض كاشانى، ج 5، باب اختلاف القرئات، ص 272.
36- انزل القرآن على اربعه احرف (جوامع شماره 4548 و كنز 3097).
انزل القرآن على ثلاثه احرف (جوامع شماره 4540 ـ 4542 و كنز شماره 7ـ 3088).
انزل القرآن على عشرة احرف (كنز شماره 2956 و جوامع 4550).
37- اعجاز القرآن رافعى، ص 70.
38- تفسير الميزان، سوره لقمان، آيه 27.
39- عن الصحيحين عن ابن شهاب: «ان عمر سمع هشام بن الحكيم يقرأ فى صدقه على حروف لم يكن يعرفها (اين على لهجات لم يكن يعرفها) فاتى به الى رسول الله فقال كذلك انزلت. ان هذا القرآن انزل على سبعة حرف فاقرؤا ما تيسّر منه» (صيح مسلم، ج 2، ص 202 و صحيح بخارى، ج 6، ص 228.
40- عن ابى بن كعب: «ان رسول الله لقى جبرئيل فقال(ص) له: انى بعثت الى امة اميين منهم العجوز و الشيخ الكبير و الغلام و الجاريه و الرجل الذى لم يقرأ كتابا. قال يا محمد: ان القرآن انزل على سبعة احرف. (سنن ترمذى، ج 5، ص 194).
41- قال رسول‏الله: أتانى آت من الله فقال ان الله يأمرك ان تقرأ القرآن على حرف واحد فقلت يا رب وسع على امتى فقال ان الله يأمرك ان تقرأ القرآن على سبعة حرف» (خصال صدوق، ابواب السبعه، ج2، ص358).
42- ان رسول الله(ص) قال: اقرأنى جبرئيل على حرف واحد. فراجعته فلم ازل استزيده و يزيدنى حتى انتهى الى سبعة حرف» (صحيح مسلم، ج2، ص202 و بخارى، ج6، ص227).
43- عن ابى عبدالله قال: قال النبى: ان الرجل الاعجمى من امتى سيقرأ القرآن بعجميته. فترفعه الملائكة على عربية (كافى ـ الاصول، ص106 و تفصيل وسائل الشيعه، ج4، ص866).
44- «مارواه ابوالعاليه: قال قرأ على رسول الله من كل. خمس رجل، فاختلفوا فى اللغة اى فى اللهجه ـ فرضى قرائتهم كلهم» (تفسير الطبرى، ج 1، ص 15.
45- «عن زيدبن ارقم قال جاء رجل الى رسول الله(ص) فقال أقرانى عبدالله بن مسعود و زيد و ابى، فاختلف قرائتهم بقرائة ايهم آخذ؟ قال حكمت النبى قال: و على(ع) الى جنبه فقال على: ليقرأ كل انسان كما علم كل حسن جميل» (تفسير الطبرى، ج1، ص10).
46- البيان فى تفسير القرآن. آية الله خوئى، ص 192.
47- التبيان لبعض المسائل المتعلقة بالقرآن ص 64. شيخ طاهر جزائرى.
48- البيان فى تفسير القرآن، آية الله خوئى، ص 192.
49- بحارالانوار، ج 92، ص 49، و خصال صدوق، ج1، ص83، و مستدرك الوسائل، ج17، ص305.
50- بحارالانوار، ج92، ص98 و بصائر الدرجات، ص 196.
51- الاتقان، جلال الدين سيوطى، ج4، ص233 و مقدمه مجمع البيان، ج1، ص 7.
52- البيان فى تفسير القرآن آية الله خوئى، ص 185.
53- پيشين، ص 186.
54- عن ابى بن كعب قال: «قال رسول‏الله(ص) يا ابى انى اقرائت القرآن على حرف و حرفين و ثلاث حتى بلغت سبعة احرف ثم قال: ليس منها الاّ شاف و كاف. ان قلت سميعا عليما، عزيزا حكيما. ما لم تختم آية عذاب برحمة و آية رحمة بعذاب (سنن ابى داود، ج2، ص102.
55- التبيان لبعض المسائل المتعلقة بالقرآن، شيخ طاهر جزائرى، ص 58.
56- روى عن ابن مسعود «أنه قال: كان الكتاب الاول نزل من باب واحد و على حرف واحد و نزل القرآن من سبعة ابواب و على سبعة احرف. زجر و امر و حلال و حرام و محكم و متشابه و امثال.» (تفسير طبرى، ج1، ص23).
57- «بلغنى ان النبى(ص) قال: انزل القرآن على سبعة احرف امر و زجر و ترغيب و ترهيب و جدل و قصص و مثل» (تفسير طبرى، ج1، ص24).
58- قال رسول الله(ص): ان الله انزل القرآن على خمسه احرف: حلال و حرام و محكم و متشابه و امثال (تفسير طبرى، ج1، ص24 و البيان، آية الله خوئى، ص 184).
59- برهان فى علوم القرآن 1 / ص 215ـ214.
60- عن ابى جعفر(ع) قال: ان القرآن واحد نزل من عند واحد ولكن الاختلاف يجى‏ء من قبل الرواة (الكافى فى الاصول، كتاب فضل القرآن، باب النوادر، ج12، و الوافى، ج 5، ص272).
61- عن الفضيل بن يسار قال قلت لابى‏عبدالله(ع) ان الناس يقولون: ان القرآن نزل على سبعة احرف فقال(ع): كذبوا اعداء الله و لكنه نزل على حرف واحد من عند الواحد. (الكافى فى الاصول، كتاب فضل القرآن، باب النوادر، ج13).
62- البيان فى تفسير القرآن، آية الله خوئى، ص 193.

مقالات مشابه

بازخوانی روایات جمع قرآن بر پایۀ حدیث نزول قرآن بر هفت حرف

نام نشریهمطالعات فهم حدیث

نام نویسندهسیدکاظم طباطبایی, محسن رجبی قدسی

بررسي شواهد منتقله بودن روايت سبعه احرف

نام نشریهلسان صدق

نام نویسندهکامران اویسی, سیدرضا مودب

نظریه ای جدید درباره نزول قرآن بر هفت حرف

نام نشریهقرآن و حدیث

نام نویسندهغلامحسین اعرابی

نظریه ای جدید درباره نزول قرآن بر هفت حرف

نام نشریهقرآن و حدیث

نام نویسندهغلامحسین اعرابی

بحوث قرآنیة: حدیث نزول القرآن علی سبعة احرف

نام نشریهالهادی

نام نویسندهابوالفضل میرمحمدی

حدیث «سبعة احرف» در محک عقل و نقل

نام نشریهسفینه

نام نویسندهسیدمحمد فتحی

الهي بودن قرآن و روايات سبعة احرف

نام نویسندهسیدرضا مؤدب

حروف هفتگانه قرآن از نگاه امام خمينى

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهسیدرضا مؤدب

نگاهى نو به روايات نزول قرآن بر هفت‏حرف

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهغلامحسین اعرابی